4 ماهگی نگارطلا
سلام گل دخترم
ماهگیت مبارک عزیزم
چند روزی بود مشهد بودیم خونه خاله مژگان خیلی خیلی خوش گذشت
هرچند که تو گاهی اوقات خیلی دختر بدی میشدی
بابا هادی جونم چون که بنایی داریم و داریم خونمو میسازیم نتونست بیاد باهامون
این روزا با یکی از عروسکات بازی میکنی و حیلی دوسش داری و اونم این هزار پاست که بغلش کردی!
از اونجایی که شما خیلی دختر زرنگی تشریف دارید حدودا ازاواخر مرداد ماه خودتو ب شکم مینداختی
اما نمیتونستی دستتو از زیرت در بیاری!!اما الان کاملا به این حرکت مسلط شدی و کامل و بی نقص انجامش میدی
برای مامان صداهای قشنگ از خودت در میاری و میزنی زیر آواز
که همشم با این کلماته دووووو غووو بوووو اوووو
راستی یکشنبه 23 شهریور 93 دوقلوهای دایی من به دنیا اومدن که اونام ایشالا واست دوستای خوبی میشن
اسماشونم ضحی و احمدرضاس
دیگه برات بگم که قرار بود دیروز واکسن ۴ماهگیتو بزنیم
اما مرکز بهداشت گفتن امروز بیارینش چون ما فقط 4 شنبه ها و دوشنبه ها واکسن میزنیم!!!!!
و به سلامتی امروز با مامانی رفتیم واکسن شما رو زدیم
قربونت بشم خیلی گریه نکردی و تا اومدیم خونه بهت قطره استامینفون دادم و خوابیدی
اما الان یکم تب بالا آوردی الهی فدات بشم
دیروزم تولد بابایی بود
تولدت مبارک بابا جون مهربون
اما از بس تو دخترشیطونی بودی نتونستم بیام و برای بابا هادی یه پست تبریک بذارم!!
فعلا بای
بوس هزارتا