45 روزگی
سلام گل دخترم
45 روزگیت مبارک باشه عسلکم
دیروز رفتیم پیش دکتر ماشالا 4500 شده بودی و مامانی رو کلی ذوق زده کردی!
البته روی گردن نازت چند تا دونه زده که منو حسابی نگران کرد که به دکتر هم نشون دادیم گفت احتمالا پشه زده
و تو هم که خیلی حساسی تاول زده،دکتر داور داده از دیشب که دارو هاتو دادم احساس میکنم شکر خدا بهتر شدی
ایشالا که این دلواپسی های من همش یک حساسیته مادرانه اس و تو هیچیت نیست(این روزا همش تو راه مطب دکترم!!!!)
الان که دارم اینا رو مینویسم تو مثل فرشته ها معصوم و ناز خوابیدی!!فدات بشم.
این روزا انقد سرم شلوغ شده که به کارای روزمره هم نمیرسم یک سر فکر و ذکرو کارم تو شدی!
هنوز خوابت تنظیم نشده و معمولا شبا تا صبح بیداری !و صبح ها میخوابی!
من و بابایی هم مجبوریم خوابمونوبنازیم به صبح.
البته الان که ماه رمضونه خوبم هست چون بابایی روزه اس (خداییش دست بابا درد نکنه حسابی بهم کمک میکنه مثلا همین دیشب من واقعا نمیتونستم بیدار بمونم به شدت خسته بودم و سرم درد میکرد ،خوابیدم و بابایی تا صبح شما رو نگه داشت.مرسی بابایی مهربون)
خلاصه که ،،همه ی زندگی من و بابایی شدی نگار جونی
دوستت دارم عزیزکم