نگارکوچولونگارکوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
همدل شدنمونهمدل شدنمون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره
نیما جوننیما جون، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

بــــــــرای دختـــرم نـــگار

سلام

سلام قند عسلم   امروز خدا رو شکر به سلامتی شما 14 هفته و 2 روزتونه. مامان جون چند روزی نتونستم بیام عسلکم. اما حالا از این چند روز واستون میگم: من همونطور که قبلا گفتم 4آذر رفتم سونو و برای اولین بار دکتر یه عکس کوچولو از عزیز دلم گرفت    و گفت که خدارو شکر سالمه من هم کلی ذوق کردم و عکس خوشکلتو هی نگا میکنم و هی دلم واست غش و ضعف میره جیگر مامان. اما نگفت شما پسرین یا دختر!!!گفت یه ماه دیگه بیا! اونروز دکتر خودم صدای قلب شما رو گوش نداد چون سرش شلوغ بود وبرام آزمایش غربالگری نوشت.   جوابشم دیروز اومد و دوباره بردم پیش دکتر و خداروشکر همش خوب بود. تازه دیروز دکتر صدای قلب  عزیز دلمم گ...
19 آذر 1392

اواخر سه ماهه اول

سلام لیموترش مامان     امروز اخرین روز سه ماهه اولیه که شما تو دل مامانی. کم کم داریم به امید خدا وارد سه ماه دوم میشیم.دکتر بهم گفته بود که 5 آذر بیا اما من واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم و قرار شده فردا بریم دکتر.آخه خیلی مشتاقم صدای قلب کوچولویی عزیز لیمو ترش خودمو بشنوم ایشالا که صحیح و سالم باشی  .تازه فردا معلوم میشه گل پسری یا ناز دختر. آزمایش غربالگری هم باید برم که احتمالا میوفته برا روز بعدش. مامان جون الان تو خونه تنهام به وبلاگ نی نی های دیگه سر زدم  دلم غش وضعف میره که کی باشه شما بیایی بغلم و من هی هی ازت عکس بگیرم بذارم تو وبلاگ و کیف کنم. مامان جون میگن شما الان اندازه یک لیموترشی قربو...
3 آذر 1392

سلام فسقلی

سلام عزیزم فسقل خوشکلم .چند روزی نتونستم آپ کنم.   اما الان کلی با فسقل نازم میحرفم امشب شب تاسوعاست و من میخوام اگه خدا قسمت کنه برم مسجد عزاداری. راستی دکتر هم رفتم اما دکتر  گفت 5 آذر بیا تا هم صدای قلب کوچولوتو بشنوم و هم سونو بنویسه شما رو زیارت کنم و بفهمم تو دل مامانی دخمل نازی   هست   یا پسر نازی ؟؟ الان که دارم واست مینویسم شما هفته 10 رو تموم کردین به لطف خدا و تو هفته ی 11 هستی. و من همچنان حالت تهو دارم ولی شما رو عشق است عزیزکم. راستی بابایی هم خیلی خیلی شما رو دوس داره و نوشته های ما رو میخونه و لذت میبره فسقل طلا خوب سالم رشد کن و بزرگ شو تا زودتر بپری بغل مامانی عاش...
21 آبان 1392

بدون عنوان

فرزند عزیزم دوست دارم.   عزیزم ماه محرم رسید ماه عزاداری سرور و سالار شهیدان می خوام  سال دیگه با هم بریم عزاداری امام حسین. از طرف بابات ...
15 آبان 1392

سلام فندق جونم

سلام عسل مامان   چند روزی نبودیم رفته بودیم کرمان،دانشگاه واسه کارای مدرکم اما هنوزم تا آخرش درست نشد. دوستامم اومده بودن خوش گذشت  فقط   جای خوشکل من خالی بود  و جمعه  رسیدیم خونه . اما خوش خبری  اینکه بابایی امروز ماشینمونو به سلامتی تحویل گرفت و با جعبه شیرینی اومد خونه! عسل من ماشاالله تو انقد خوش پا قدمی که تمام کارای ما داره رو به راه میشه  قربونت بشم فندق مامان ...
12 آبان 1392

سلام نازنازی من

سلام مامان جون.خوبی قند عسلم؟ دلم برات تنگه  عجیبه که هنوز ندیدمت انقد دوست دارم که اندازه نداره،عسلم حالم خوب نیست مامان جون حالت تهوم  خیلی زیاد شده جوری که همش باهامه پس فردا با بابایی میخوایم بریم کرمان واسه مدرک مامانی شما به دوستام هم گفتم بیاین 3 سالی میشه ندیدمشون ایشالا کارامون زودی ردیف بشه و شمام صحیح و سالم تو دل مامانی بزرگ و بزرگ تر بشی کنجدم هفته بعد میخوام برم دکتر که ایشالا صدای قلب کوچولویی شما رو بشنوم عزیزدلم مامانی عاشقته، فدات بشم هزار تا بوس برای نی نی نازم خدایا مواظب گل من باش آمین ...
4 آبان 1392

سلام گل باغ بهشت

سلام عزیزم امشب سالگرد ازدواج من و بابایی   ما 29مهر 1389 تو حرم امام رضا عقد کردیم.باورم نمیشه انقد زود گذشت مامانی از حال احوال این روزام اگه بخوای بدونی :حالم خوب نیست یکسره حالت تهو و سرگیجه دارم عسلکم.  اما بازم خوشحالم که خدا داره یکی از گل های باغ بهشت به ما هدیه میده مامان جون.  اینام میگذره ولی مهم تویی که ایشالا صحیح و سالم رشد کنی و بزرگ بشی عزیز دلم خیلی دوست دارم هزار تا بوس ...
28 مهر 1392

دنیای منی کوچولو

سلام مامان جونی خوبی عسلکم؟چند روزه خونه نبودیم برای دعای عرفه رفتیم مشهد حرم امام رضا خیلی خوش گذشت مامانی  تازه کلی واسه تو عروسک خریدیم و لباس های نوزادی کوچولو موچولو قربونت بشم   الان 7 هفته و 6 روزه که تو شکم مامانی اومدی و داری به امید خدا رشد میکنی و بزرگ میشی. دوست دارم عزیزکم خدایا مواظب گل خوشکل من باش ...
27 مهر 1392